به گزارش خبرنگار مهر، خبری آمد؛ خبری که هم شادی دارد و هم غم! بالاخره باند «کفتار» به سرکردگی «هادی - م» ملقب به هادی لودر متلاشی شد. اعضای باندی مخوف دستگیر شدند و بسیاری در انتظار نتیجه قضایی اقدام چند روز پیش دستگاه انتظامی هستند.
خبر دستگیری کفتارها بسیاری از اهالی منطقه جشنواره تهرانپارس را به وجد آورده است. کسانی که می دانستند این باند به بهانه «حرف زدن طعمه ها با خواهرشان» آنها را به پارک جنگلی لویزان می کشانده، با سلاح تهدید و زخمی میکردند و آنگاه که به ظاهر مهلت فراری به قربانی داده میشد، کفتاروار از هرسوی جنگل او را محاصره و به وی تعرض می کرده اند.
یکی از مسؤلان انتظامی بررسی کننده پرونده باند «کفتار» دراین راستا به خبرنگار مهر می گوید: متأسفانه برخی به سبب شرارت های پیشین اعضای باند، از اعلام موارد مربوط به خود احساس نامنی می کنند و عده ای نیز تحت عنوان در خطر افتادن آبرویشان، شکابت نمی کنند.
تا به حال و در ابتدای امر تنها 5 نوجوان پسر و 3 دختر از این افراد رسماً شکایت و تمامی 5 نفر گروه به این موارد صراحتاً اعتراف کرده اند اما ابعاد فاجعه گسترده تر است و احتمال گسترش تا حدود 40 مورد نیز می رود.
وی تأکید می کند: قربانیان مطمئن باشند که به هیچ عنوان اطلاعات فردی آنها فاش نمی شود و افراد شرور نیز به تأدیب قانونی لازم می رسند.
امام جمعه موقت تهران نیز بر این باور است که تیغ نظام باید در برابر اشرار تیز باشد و می افزاید: مردم از دستگاه قضائی انتظار دارند مجرمان مفسد فی الارض که به جنایت های خود اعتراف میکنند را، بیدرنگ اعدام کند.
آیت الله سید احمد خاتمی متذکر می شود: «برخی اراذل و اوباش و متعرضان به حقوق مردم و کسانی که در جامعه ایجاد نا امنی کرده اند، مفسد فی الارض بوده و حکم آنها مشخص است».
آگاهی از جنایت های باندی که نوجوانان پسر و دختر را وحشیانه مورد آزار و اذیت قرار می داده و هیچکس از اهالی خاک سفید تهرانپارس (همان جایی که پیش ترها یکبار پاکسازی شده بود!) را توان اعتراض، شکایت و حتی دم برآوردن نبوده، رنج فاجعه راصد چندان می کند.
رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ نیز در رابطه با اینگونه باندها، به خبرنگار مهرمی گوید: «خوشبختانه با آغاز برخورد با چنین معضل هایی، روحیه برای اعلام دیگر موارد به نیروی انتظامی برای برخورد بیشتر شده است».
سردار سرتیپ دوم پاسدار محمد رضا علیپور تصریح می کند: «هم اکنون توان آن را داریم که پس از هر اعلام توسط شهروندان پیرامون برهم زنندگان نظم و امنیت عمومی، بلافاصله با اعزام تیم های ویژه عملیاتی، به موضوع رسیدگی قاطع کنیم».
یک جامعه شناس با اشاره به اندیشه های ابونصر فارابی پیرامون برهم زنندگان نظم جامعه، اعلام می کند که «افراد قانون شکن، همچون علف های هرزی هستند که موجب بی ثباتی شرایط اجتماعی می شوند و باید مواظب رویش آنها بود».
طهمورث شیری تأکید دارد: « از جمله علت های بروز چنین اعمالی، این است که برخی بجای در پیش گرفتن رفتار متعارف، کج روی و هنجار شکنی را سرلوحه خود قرار می دهند».
در این حال، یک استاد دانشگاه تهران تأکید دارد: «در چنین موردهایی وظیفه دولت به عنوان مسؤل تأمین امنیت اجتماعی افراد جامعه، بیش از هر زمان دیگری تبلور و تجلی پیدا می کند».
دکتر محمد تقی رهنمایی ادامه می دهد: «هر حکومتی موظف است که از لحاظ کار، محل سکونت، تحصیل و وجود امنیت به شهروندانش اطمینان دهد؛ لذا هر اقدامی در این راستا، بخشی از تعهدهای دولت به ملت و تحقق آنها در ایجاد احساس آرامش اجتماعی افراد و به وجود آمدن رعب در بزهکاران احتمالی، بسیار تأثیرگذار است.
یک عضو کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی هم سر دسته ها و سران اراذل و اوباش و آنانی که به نوامیس مردم متعرض می شوند را مفسد فی الارض می داند.
سید یونس موسوی سرچشمه در این باره تصریح می کند: نمی توانیم ادعا کنیم دارای حکوت اسلامی هستیم اما در درون آن فساد، فحشاء و قمه کشی حاکم باشد؛ لذا برخورد با اراذل و اوباش مطابق دین و شرع اسلام است.
از دیگر سو، اعضای گروه «کفتار» تماماً در محدوده سنی 20 - 25 سال، کم سواد، مهاجرت کرده از شهری دیگر به تهران و دارای سابقه های کیفری همچون شرب خمر، حمل و استعمال مواد مخدر، آدم ربایی و سرقت هستند.
یک آسیب شناس در این زمینه، معتقد است: داشتن خانواده های پر جمعیت، دارای سواد اندک و بدسرپرست از جمله دلیل هایی است که موجب ترغیب افراد به انجام شرارت می شود.
دکتر مریم یوسفی می افزاید: باید با بررسی انگیزه های اینگونه بزهکاران، ترتیبی را اتخاذ کرد که زمینه بروز چنین فجایعی در جامعه و ارتکاب دوباره جرم های سنگین پدید نیاید.
از این رو، با دستگیری و انهدام باندهایی مانند «کفتار» نباید کاملاً خرسند بود و کار را پایان یافته دانست بلکه بی گمان این اقدام، تنها گام نخستی در برآوردن « احساس آرامش اجتماعی افراد جامعه» است.
امروز باند کفتار صرفا به جهت گستردگی ابعاد فاجعه ، کانون توجه قرار گرفته است. همانطور که روزگاری هم خفاش شب به دلیل آمار قتلهایی که مرتکب شده بود، محل توجه شد. در موضوع باند کفتار نیز تعدد کسانی که مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند، و نیز تعدد عاملان جنایت موجب شده است که این حادثه در نظر بسیاری بزرگ جلوه کند.
اگر به جای این باند فقط یک نفر ، با همان شیوه، تنها یک نفر را مورد آزار و اذیت قرار میداد، آیا باز هم خبر حادثه چنین انعکاسی داشت و متولیان امر چنین اهتمامی برای پیگیری موضوع به خرج میدادند؟ با نگاهی گذرا به گذشته میبینیم که پاسخ منفی است. و این یعنی غفلت از اصل ماجرا.
براستی مفسد فی الارض کیست؟ فساد کردن در زمین چیست؟ در کدام یک از حادثههای مشابه، جنبههای جامعه شناسی و روانشناسی ماجرا مورد بررسی قرار گرفت و احیاناً نتیجه آن در اجرا لحاظ شد؟ در کدام یک از حادثههای مشابه، روح و روان قربانیان تشریح و تحلیل شد؟ کسی فردی را چنین مورد آزار و اذیت قرار میدهد، آیا غیر از این است که روح او را میکشد؟ و آیا واقعا کشتن روح سنگینتر از کشتن جسم نیست؟ و آن روح قربانی شده ، خود عامل فسادهای گسترده تر نمیشود؟
«بیجه» عامل جنایت پاکدشت را بخاطر بیاورید! مگر خود قربانی جنایتی مشابه نبود؟ پس در واقع ، عامل آزار و اذیت «بیجه» عامل اصلی جنایت پاکدشت بود. آیا این فساد در زمین نیست؟ اینکه قربانی یک فساد عاملی میشود برای فساد دیگر.
پس اگر با این دید بنگریم، دیگر تعداد مجرمین و قربانیان به تنهایی نباید، باعث بزرگ شدن حادثه در نظر ما شود. بلکه خود جرم - هرچند محدود به لحاظ عوامل - باید بزرگ دیده شود.
با پیگیری های بعدی همچون «بررسی انگیزه های بزهکاران» باید زمینه رشد «علف های هرزی» که امنیت جامعه را تهدید می کنند را گرفت و نگذاشت تفکر چنین بزه هایی را دیگران در سر بپروراند و یا قربانی دیگری از وحشت واقعه بر خود بلرزد.
شیوه برخورد با این دسته از تبهکاران نیز دارای اهمیت است. چنانچه هنگام بروز احتمالی از سوی افراد شرور، برخورد انتظامی به هنگام انجام شود و پس از آن دستگاه قضایی نیز براساس شرع و قانون برای پاسداری از حریم جامعه، حکمی قاطع را (بی پروا از هر امر تأثیرگذار بیرونی) صادر و اجرا کند، می توان امید داشت که سید عبدالحسین، حامد، هادی و ... دیگر بیمناک از منزل خارج نشوند.
نظر شما